کد مطلب:210988 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:116

علم کلام چیست؟
در اصطلاح علمی مراد از علم كلام در اسلام عبارت از بحث در وجود و وحدانیت و صفات و لوازم آنچه در اطراف توحید باشد و بحث درباره عقید و ملل و اهوا و نحل و آراء و نبوت عامه و خاصه و امامت و خلافت و معاد و ادله عقیله مبتنی بر اساس منطقی صحیح را علم كلام گویند.

در این فن جدل و مغالطه به كلام منطقی مشتبه گردیده و بسیاری جدل می كنند و خیال می نمایند در كلام منطقی و بحث مستدل مبنی بر اصول علمی سخن می گویند.

پیدایش علم كلام به شرحی كه در كتاب سیر حكمت در اسلام نوشتیم روی مبانی ظهور آراء و عقاید و افكار انحرافی و افراطی است كه چون مبانی علوم اسلام را از منبع و مأخذ اصلی نگرفته منحرف و معوج رفته اند به خطا افتاده به جدل و مغالطه پیوسته است.

اگر اصول عقاید دینی و فروع احكام شریعت روی مبانی و مآخذ صحیح از طریق مستقیم باب مدینه علم نبوت كه زبان وحی است گرفته شود این مبتدعات و این انحرافات رخ نمی دهد.

اول كسی كه درباره كلام بر اساس علم و فضیلت و استدلال و عقل و منطق و برهان شروع به بیان ادله عقلیه نموده و از راه محسوسات معقولات را مورد توجه اندیشه و افكار قرار داد حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام بوده كه در خطب مهیج و مستدل خود توحید را با تمام جهات و جوانب متصوره از توحید ذات - صفات - عبادات - افعال و بیان صفات جلال و جمال و از ثبوتیه و سلبیه همه را با یك بیان مستدلی بسیار ساده و روشن و سهل الفهم در خطب متعدد بیان و تعلیم فرموده است و همین اندازه كاملا نشان می دهد كه این مرد آسمانی تا چه پایه در علم ربانی احاطه و سلطه داشته است و علوم و دانش او با منبع علوم ربانی ارتباط داشت و از سرچشمه علوم ربوبی استفاده می كرد و از منبع فیاض الهی سیراب



[ صفحه 68]



می شدی و لذا پیغمبر اكرم فرمود انا مدینة العلم و علی بابها و در زیر آسمان دانشمندی چون او نیامد.

و همین منطق بود كه امام صادق در احیای معارف جدش قیام كرد و فرمود افضل العبادة العلم بالله.

علوم اسلامی دو قسمت است یك قسمت اصول عقاید است كه باید به نیروی عقل دریافت تقلید در آن راه ندارد و دیگر احكام فروع است كه باید تقلید كرد عقل و رای و فتوای خودسرانه در آن راه ندارد و در این نقل باید عقل راهنما باشد كه از چه كسی باید تقلید نمود و فطرت انسان خود بر این روش حكم می كند و لذا فهم و درك توحید را مبتنی بر فطرت قرار داده كه فرمود افی الله شك فاطر السموات و الارض كه از راه محسوس به معقول می توان رسید و فطرت راهنمای این ادراكات است.

در اخبار و احادیث نبوی ادله ی بر این اصول هست كه به نام كلام نامیده می شود تا از اصول و مبانی به مفاهیم عقلی برسیم و لذا فرموده العقل دلیل المؤمن و باز فرمود دعامه الانسان العقل و فرمود لا یفلح من لا یعقل و حضرت امام موسی كاظم علیه السلام برای هشام آثار عقل و نتایج آن را در رساله ی مرقوم فرموده است و این طریق نیل به كمال از راه كمال است كه در روش اهل بیت عترت معمول بوده و در كتب احتجاج هم همین روش كاملا مشهود می باشد چنانچه در احتجاجات نقل كردیم.